English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7484 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
off side U خارج از خط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field U خارج اداره یا کارخانه
field U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded U خارج اداره یا کارخانه
fielded U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields U خارج اداره یا کارخانه
fields U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
shag U اوردن توپ از خارج
shagging U اوردن توپ از خارج
shags U اوردن توپ از خارج
externally U از خارج
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
outermost U از دورترین نقطه خارج
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
exit U خارج شدن
exits U خارج شدن
overarm U خارج شدن بازوی شناگر ازاب
ungracious U خارج از نزاکت
extraction U خارج کردن
jet U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jets U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetting U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
offset U خارج از عمل چاپ افست
offsetting U خارج از عمل چاپ افست
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
remainder U عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
down U خطای سرویس توپ خارج از بازی
indent U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش رسیده از خارج
indents U سفارش رسیده از خارج
void U خارج شدن
off U خارج از
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
improper U بیجا خارج از نزاکت
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
emigration U مهاجرت به خارج
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
overshoot U از حد خارج شدن اضافه جهیدن
overshooting U از حد خارج شدن اضافه جهیدن
overshoots U از حد خارج شدن اضافه جهیدن
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
reversion U هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
outside U به سمت خارج
outside U خارج
outside U در خارج
outsides U به سمت خارج
outsides U خارج
outsides U در خارج
away U دوراز خارج
away U خارج از نقطه ایستادن توپ زن
vending machine U ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machines U ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
pod U محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pods U محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
discharge U خارج کردن
discharges U خارج کردن
out of doors U خارج ازمنزل
automat U دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
automats U دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
lay U خارج از سلک روحانیت
lays U خارج از سلک روحانیت
modal U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
incoming U آنچه از خارج می آید
per U خارج از
garbage U داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
inaccessible U خارج از دسترس
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
Other Matches
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
out-of- U خارج از
outed U خارج
non combatant U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
non-combatants U خارج از صف
out [of] <adv.> U خارج [از]
out- U خارج
out U خارج
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
abroad U خارج
out of U خارج از
aroint U خارج شو
out of tune U خارج
externals U خارج
external U خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
forth of U خارج از
extra cosmical U خارج ازعالم
out of line U خارج از خط جبهه
out of door U خارج ازمنزل
issue U خارج شدن
issued U خارج شدن
exterritorial U خارج الملکتی
expulse U خارج کردن
overseas U خارج ازکشور
irrelevant U خارج از موضوع
outed U خارج بیرون
out- U خارج از حدود
out- U خارج بیرون
extrauterine U خارج رحمی
out U خارج از حدود
out U خارج بیرون
outed U خارج از حدود
quotients U خارج قسمت
quotient U خارج قسمت
out of phase U خارج از فاز
extra professional U خارج حرفهای
To fall out. U از صف خارج شدن
derailing U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
popping U خارج شدن
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
eccentrics U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
not to the point U خارج از موضوع
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
eject U خارج کردن
ejected U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
ejects U خارج کردن
foreign market U بازار خارج
fescennine U خارج ازاخلاق
extravascular U خارج رگی
neither here nor there U خارج ازموضوع
extraterritorial U خارج الارضی
derails U از خط خارج کردن
out of question U خارج از موضوع
without U بطرف خارج
from the outside U از خارج [از جایی]
extragalactic U خارج کهکشانی
extracellular U خارج سلولی
extra-marital U خارج از زناشویی
out of action U خارج ازنبرد
extra spectral U خارج طیفی
extra regular U خارج ازقاعده
extraneous U خارج از قلمروچیزی
alfresco U خارج از منزل
extramundane U خارج دنیایی
extramarital U خارج از زناشویی
off season U خارج از فصل
off center U خارج از مرکز
beside the question U خارج از موضوع
torts U خارج از قرارداد
tort U خارج از قرارداد
bring out U خارج کردن
outdoors U خارج از منزل
extramarital U خارج ازدواجی
outbound U خارج ازمحدوده
standaway U خارج از بدن
nonsense U خارج از منطق
soto uke U دفاع از خارج
unship U خارج کردن
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
phase out U خارج کردن
double out U 081 خارج
oversea U خارج از کشور
over the side U خارج از ناو
egress U خارج شدن
ouyby U خارج از دور از
emissive U خارج شونده
off duty U خارج از خدمت
abaxile U خارج از مرکز
anieoro U از داخل به خارج
outbound U مربوط به خارج
to fall out U خارج شدن
to pass off U خارج شدن
acentric U خارج از مرکز
submultiple U خارج قسمت
to rule out U خارج کردن
off duty U خارج از نگهبانی
out of proportion U خارج از اندازه
abroad خارج از کشور
blow out U به خارج دمیدن
out-of- U در خارج بواسطه
from out of town U از خارج [از شهر]
from outside U از خارج [از شهر]
outboard bearing U یاتاقان خارج
out of turn U خارج از نوبت
issues U خارج شدن
out of U در خارج بواسطه
outbye U خارج از دور از
endarch U متشکل در خارج
begone U خارج شو عزیمت کن
cross country U خارج از جاده
off key خارج از مایه
beside the mark U خارج ازموضوع
disarmed U از ضامن خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
table U از دستور خارج کردن
derailments U از خط خارج شدن ترن
greshams law U را از جریان خارج میکند
derailment U از خط خارج شدن ترن
disarm U از ضامن خارج کردن
decivilize U از تمدن خارج کردن
ablate U بریدن و خارج کردن
citizen abroad U شهروند مقیم خارج
dead ball U توپ خارج ازبازی
expat [colloquial] U شهروند مقیم خارج
bow out U باتعظیم خارج شدن
expatriate U شهروند مقیم خارج
quotient U خارج قسمت [ریاضی]
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope . U از عهده من خارج است
exurbanite U ساکن خارج شهر
tabled U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
external operation U عملیات خارج از مملکت
extern U فاهری واقع در خارج
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
eversion U پیچش کف پا به طرف خارج
ration U خارج قسمت سهمیه
rationed U خارج قسمت سهمیه
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
rations U خارج قسمت سهمیه
exfiltration U خارج کردن از میدان
expellent U خارج کننده دافع
expellant U خارج کننده دافع
expectorate U ازشش خارج کردن
disseise U ازتصرف خارج کردن
belching U بازور خارج شدن
extrajudicial U خارج ازصلاحیت قضایی
tabling U از دستور خارج کردن
anomalous U خارج از رسم بیمورد
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
extramural U خارج از حصار شهر
to go abroad U به خارج [از کشور] رفتن
defenestration U پرتاب به خارج پنجره
obsolescent U از رده خارج شده
abaton U [محل خارج از دسترس]
face U [نمای خارج ساختمان]
belched U بازور خارج شدن
belches U بازور خارج شدن
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
outward U بطرف خارج بیرونی
extrajudicial confession U اقرار در خارج دادگاه
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
Outside office hours. U خارج از وقت اداری
defecate U خارج کردن مدفوع
belch U بازور خارج شدن
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
outbound cargo U بار خارج از کشور
outcaste U شخص خارج ازمذهب
escalating U از مهار خارج شدن
outrange U خارج ازتیررس بودن
outre U خارج از حدود معمولی
outside grasp U گرفتن میله از خارج
outwards U بطرف خارج بیرونی
outwork U سفارش به خارج از شرکت
outworker U کارگر خارج ازخانه
obsolete U ازرده خارج شده
out of action U از نبرد خارج شده
country clubs U باشگاه خارج از شهر
country club U باشگاه خارج از شهر
outed U خارج از افشا شده
out- U خارج از افشا شده
out U خارج از افشا شده
externals U خارج یک برنامه یا وسیله
external U خارج یک برنامه یا وسیله
out of range U که خارج از حد سیستم باشد
phase out U به ترتیب خارج کردن
escalates U از مهار خارج شدن
escalated U از مهار خارج شدن
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1recreationist
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com